مرجع بزرگ دانلود پاورپوینت، جزوه درسی و انواع فایل های دانلودی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معماری» ثبت شده است

مجموعه علائم اختصاری نقشه کشی ساختمانی و صنعتی


مجموعه-علائم-اختصاری-نقشه-کشی-ساختمانی-و-صنعتی
مجموعه علائم اختصاری نقشه کشی ساختمانی و صنعتی
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 78
حجم فایل: 20117
قیمت: 40000 تومان

بخشی از متن:
کاملترین مجموعه علائم اختصاری نقشه کشی ساختمان ، 100% ترجمه شده ، بدون کپی برداری ، بیش از 400 نماد در یک فایل ورد 78 صفحه ای ، به همراه تصویر برای درک بهتر نمادها
مناسب برای مهندسین نقشه کشی یا ارائه به عنوان مقاله یا پروژه

عناوین :
نمادهای معماری
لوله ها و لوله کشی
لوله کشی حرارتی
لوله کشی تهویه مطبوع
دریچه ها ، اتصال ها ، قطعات ویژه
تجهیزات لوله کشی
متریال های مختلف
کارهای اجرایی و کارهای ملات دار
در و پنجره
دیگر نمادها
نمادهای قراردادی طراحی

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد دهقان

هنر معماری در تمدن اسلامى


هنر-معماری-در-تمدن-اسلامى
هنر معماری در تمدن اسلامى
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 65
حجم فایل: 808
قیمت: 6000 تومان

بخشی از متن:

هنر هندسی اسلامی بر مبنای اساس نقوش کیفی رقمی فلسفی و پایة ریاضی قوانین تکرار، تشکیل شده اند، و هنرمند اسلام نه تنها در ریاضیات به معنی هندسی آن فرو می رفت بلکه ریاضیات لازمة هنر او بود. در نتیجه مسیر خط از نقطة شروع می تواند نمایندة نقطه ای باشد که خود را به بیرون کشانده است. یک خط یعنی، وقتی نقطه ای به بیرون و دور از منشاء خود حرکت کرده است. سمبل تقارن هستی است و وقتی دایره کامل می شود وحدتی به دست می آید که این منعکس کنندة وحدت نقطة منشاء است.
دایره نه تنها بیان کامل عدالت و برابری در همة مسیرها در یک حیطة محدود است، بلکه هم چنین زیباترین «مادر» برای همة چند ضلعی ها است. که آن هم در آنها می گنجد و هم آنها را در برمی گیرد. خارج از مفهوم زمان، دایره همیشه به عنوان سمبل ابدیت نگاشته شده، بدون آغاز و بدون پایان، فقط وجود دارد دایره سمبل روح است و مربع سمبول مادة- پایبند زمین، جسم و واقعیت است.
شش ضلعی و مثلث، مکمل یکدیگرند یکی در درون دیگری همزیستی می کند. مربع به خودی خود منعکس کنندة خویش است و زمانی که مربع ها از درون مرکز یک مربع مادر پدیدار می شوند جنبة دوگانه را در خویش دارا می باشند. این سه شکل اساسی برای نمایش سمبولیک چهارگوش « ارض، زمین یا جهان ماده، مثلث، هوشیاری بشر و شش ضلعی (با دایره) بهشت به کار می روند.
حال با شفاف سازی هنر هندسی به بیان رموز وجودی آن در معماری اسلامی می پردازیم:

نقوش هندسی در معماری اسلامی

در تاریخ طرح های هندسی اسلامی به دو شکل ارائه شده است. تاریخ اول، با سیستم کشورهای غربی (میلاد مسیح) و تاریخ دوم، با تقویم کشورهای اسلامی (هجرت پیامبر) مطابقت دارد. مبدا تاریخ در کشورهای اسلامی ، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، مصادف با ۱۶ جولا ی ۶۲۲ میلادی است و هجری قمری نامیده می شود. ممکن است این نقوش در مکان های مختلفی به چشم بخورند؛ اما بناها و آثار هنری منتخب این کتاب، بیانگر میراث هنری غنی جهان اسلام هستند. نقوش هندسی در سبک های بسیار متنوعی وجود داشته اند و تمایل استفاده از هر سبک خاص، به عوامل زمانی و مکانی وابسته بوده است. این کتاب نقوش بسیار متنوعی را به تصویر می کشد. به علاوه، نشان می دهد که چگونه نقوشی که در اولین نگاه بسیار متفاوت به نظر می آیند، اشتراک های ساختاری بسیاری دارند.
اکثر نقوش هندسی موجود در هنر اسلامی بر مبنای تکرار یک طرح ابداع وخلق شده اند و معمولا این نقش در داخل یک مربع یا یک شش ضلعی محدود می شود.اغلب نقوش هنگامی جلوه ی واقعی خود را به دست می آورند که تکرار شوند.
نقوش هندسی اسلامی برای هر کس پیامی دارند. عمقش بستگی به بصیرت آن شخص. از حداقل آرامش در سیر کردن در رنگ ها و تناسبات آرام بخش و متوازن آن ها برای بنده خدایی خسته از شلوغی شهر و مشغله، سیر و نگاهی که روح را می نوازد،
تا حکمت ها و رازهای الهی برای علمای باطن، تا کشف پیچیده ترین فرمول های ریاضی برای ریاضی دانان مدرن که حیرت می کنند از چنین فرمولهای پیچیده ریاضی در طراحی بنّایان و هنرمندان گمنام و ساده و بی امضا.
همانطور که اشاره کردیم الفباهای سنتی نیز چنین اند. لایه پس از لایه نماد و رمز و راز. عددی و تصویری.

هنر اسلامی یا هنرهای مسلمانان به بخشی از هنر اطلاق می‌شود که در جامعه مسلمانان و نه لزوماً توسط مسلمانان رواج داشته است. هرچند ممکن است این هنرها در مواردی با تعالیم و شریعت اسلام انطباق نداشته باشد ولی تأثیر فرهنگ اسلامی و منطقه‌ای در آن به‌خوبی نمایان است. هنر اسلامی یکی از دوران‌های شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنری به‌شمار می‌آید و شامل انواع متنوعی از هنر همچون معماری، خوشنویسی، نقاشی، سرامیک و مانند آن‌ها می‌شود. هنر اسلامی هنری نیست که فقط به آیین اسلام ارتباط داشته باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب، بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمانی که در سرزمین‌هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد نیز اشاره می‌کند. هنر اسلامی غالباً عناصری سکولار را که توسط برخی از علمای اسلامی حرام شمرده نشده را نیز دربرمی‌گیرد همچنین به‌آن دسته از مفاهیم و موارد هنری که در درون جوامع اسلامی تحت تأثیر عوامل منطقه‌ای و فرهنگ بومی به وجود آمده است نیز هنر اسلامی گفته می‌شود.

ظهور هنر اسلامی از دل دین و دولت جدید به صورت تدریجی و گام به گام نبود، بلکه همچون ظهور خود دین اسلام و حکومت اسلامی، روندی پرشتاب و ناگهانی داشت. عمده آنچه بر شکل‌گیری و تزئین بناهای صدر اسلام تأثیر گذاشت ویژهٔ مسلمانان بود و این تأثیرات در خدمت اهدافی قرار گرفت که پیش از اسلام به‌آن شکل و صورت وجود نداشت.

هنر اسلامی برای گسترش خود از منابع بسیاری الهام گرفت: هنر رومی، هنر اولیه مسیحی، و هنر بیزانس در هنر و معماری اسلامی اولیه مؤثر بودند؛ نفوذهنر ساسانی از ایران پیش از اسلام، اهمیت بیشتری داشت؛ بعدها روش‌های و عناصر مختلفی از هنر آسیای مرکزی و هنر چین طی تاخت و تازهای چادرنشینان مغول اثر مهمی در نقاشی اسلامی، سفالگری، و منسوجات برجای گذاشت.

در میان آیات قرآن یا تعالیم شخص پیامبر اسلام به موارد کمی دربارهٔ هنر برمی‌خوریم. بازنمایی تصویری موجودات زنده در قرآن به‌صراحت منع نشده با این وجود بسیاری از مسلمانان ترسیم چهره‌ها و موجودات زنده را خطری به سوی بت‌پرستی به‌شمار می‌آوردند و گناه می‌دانستند؛ بنابراین هنر اسلامی اغلب بر خلق زیبایی با نقوش انتزاعی و استفاده از حروف، متمرکز بوده است. و به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، و حتی گاهی، حرام شمردن آن‌ها مسلمانان به توسعه سبک‌های مختلف در زمینه‌هایی انتزاعی سوق داده شدند.

عمدهٔ مسلمانان تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود می‌شمردند و حتی گاهی تصویرگری جانداران و انسان نیز مورد قبول بخشی از مسلمانان نبود.[۸] با این وجود همواره در سرزمین‌های اسلامی تصاویری از انسان و موجودات زنده دیگر نقش می‌شد و به مواردی از تصویرسازی چهره پیامبر نیز برمی‌خوریم. افزون بر منع تصویرسازی چهره پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود.[۱۱] این همه به علاوه دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدن‌های دیگر موجب شد تا هنرمندان و هنرپروران در سراسر سرزمین‌های اسلامی به اشکالی از هنرهای انتزاعی مانند خوشنویسی، نقوش هندسی یا اسلیمی و معماری توجه ویژه داشته باشند.

هنر اسلامی بسیار محدودتر از هنر مسیحی یا بودایی است که مشخصاً فرم‌هایی از هنر - اعم از مجسمه، نقاشی، موسیقی و یا رقص - را به کلیسا یامعابد می‌کشاند. ثروت عکاشه محقق برجسته مصری می‌نویسد: «نقاشی دینی در دوره‌های نخستین اسلامی، از آن استقبال و تشویقی که نزدبوداییان و مسیحیان معمول بود، بهره‌ای نداشت. مساجد از تصاویر دینی خالی بود و از نقاشی برای آموزش‌های دینی و پرورش اعتقادات مذهبی، تا پیش از سده ۸ ه‍. ق/۱۴ م استفاده نمی‌شد

در هنر اسلامی به عناصر تکرار شونده زیادی برمی‌خوریم مانند استفاده از طرح‌های هندسی و یا ترسیمی غیر واقع‌گرایانه از گل و گیاه که به اسلیمیمعروفند. نقوش اسلیمی در هنر اسلامی اغلب به عنوان نمادی از طبیعت بیکرانی به‌کار می‌رود که مخلوق خداست. هرچند این نظریه مورد قبول همگان نیست اما تعمد در عدم بازنمایی و تقلید دقیق طبیعت را معمولاً به‌عنوان نشانی از فروتنی هنرمندان دانسته‌اند که معتقد بودند ایجاد کمال تنها خاص خداوند است.

معماری

شاید یکی از مهم‌ترین نمودهای هنر اسلامی معماری باشد. به‌ویژه مساجد چهار ایوانه و ستون‌دار که معرف هنر معماری اسلامی است.[۱۹] این عمارت‌های باشکوه، می‌تواند تأثیر فرهنگ‌های متفاوت در درون تمدن اسلامی را نشان دهد. به عنوان مثال عناصر رومی ـ بیزانسی، در معماری شمال آفریقا و اسپانیای اسلامی، در کاخ الحمراء در گرانادا، یا در مسجد جامع قرطبه به خوبی قابل مشاهده است.

نقش گنبد در معماری اسلامی بسیار قابل توجه بوده و طی قرن‌ها گنبد در معماری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. قدیمی‌ترین گنبد باقی مانده در تاریخ اسلام، بخشی از بنای تاریخی قبةالصخره متعلق به سال ۶۹۱ میلادی است. یکی دیگر از گنبدهای شاخص متعلق به بنای زیبای تاج محل متعلق به معماری هندی ـ ایرانی از سده ۱۷ میلادی است. در اواخر سده نوزدهم میلادی گنبدهای اسلامی با معماری غربی ادغام شد.

هنر اسلامی به ویژه معماری اسلامی بر پنج بایه مردم واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهره‌گیری از پیمون (مدول) و نیارش و درون گرایی نهاده و بی شک هنرمندان مسلمان ایران بیش از از دیگران بدانها پای بند بوده‌اند.

خوشنویسی

خوشنویسی بارزترین هنر اسلامی است خوشنویسی را می‌توان شاخص‌ترین هنر در پهنه سرزمین‌های اسلامی دانست، و آن را به مثابه زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان تلقی کرد. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته‌است، زیرا در اصل، آن را هنر تجسم کلام وحی می‌دانسته‌اند. در سرزمین‌های اسلامی خط زیبا را نه فقط در نگارش قرآن، بلکه در اغلب هنرها به‌کار می‌بردند.

در هنر اسلامی تزئینات خطی و خوشنویسی در همه جا به چشم می‌خورد در کتیبههای دیوارها و گنبدهای بناهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی، منبرها، سکهها،سفالینهها، ظروف فلزی، سلاحها، لباسها و منسوجات، نسخه‌های خطی اسناد و کتاب‌ها و قطعات هنری تذهیب شده و درهمه جا از خط به عنوان عاملی تزئینی بهره گرفته‌اند.

در ابتدا از خط کوفی برای کتابت استفاده می‌شد. بعدها برای کاربردهای گوناگون نیاز به خطوط دیگری به وجود آمد که به اقلام ششگانه معروف شد. ابن مقله در قرن سوم و ابن بواب در قرن چهارم این اقلام خوشنویسی را قاعده مند و زیبا کردند. اقلام ششگانه عبارتند از: نسخ، ثلث، محقق، ریحان، توقیع و رقاع. میرعلی تبریزی در قرن هشتم بر اساس خطوطی که از پیش وجود داشت داشت، نستعلیق را به وجود آورد که ذوق ایرانی به خوبی در آن پیداست و به عروس خطوط اسلامی شهرت دارد.

نقاشی

هنر نگارگری یا نقاشی هرگز آنگونه که در هنر مسیحیان یا بودائیان مورد احترام بوده در سرزمین‌های اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. به‌نظر می‌رسد که اسلام در دوران‌های اولیه تاریخ خود، هنر نقاشی را به دیده خصومت می‌نگریسته است. چرا که در آن زمان هنرهای زیبا با اعتقادات و مراسم مذهبی مشرکین آمیختگی داشت. نقّاشی و مجسمه‌سازی مظهری از شرک بود که اسلام مأموریت دفع و انهدام آن را داشت.

با ظهوراسلام و طی حکومت امویان و عباسیان نمونه‌های نادری از نقاشی مشاهده می‌شود حتی در دوران سلسله‌های ایرانی سامانیان، غزنویان و آل بویه نیز عمده آثار به دست آمده شامل مصورسازی کتاب‌ها می‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.

نقاشی اسلامی، به‌ویژه در سده‌های اولیه، وسیله‌ای بیان مستقلی نبود بلکه به‌نوعی مکمل ادبیات به‌حساب می‌آمد. اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب می‌گرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه می‌کردند. به‌طور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتاب‌های معتبر ادبی و مذهبی. همچنین، عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.

اما به‌تدریج نقاشی در سرزمین‌های اسلامی اهمیت یافت. با سقوط خلافت عباسی طی دوره ایلخانی هنرهای کتاب‌سازی و نقاشی رشد شگرفی کرد. تأثیر هنر چینی و نقاشی‌های آسیای شرقی و مرکزی در این دوران مشهود است. سنت نقاشی ایلخانی در دوره‌های خلافت فاطمی در مصر و تیموریان در ایران، عثمانیها درترکیه و گورکانیان در هند پی گرفته شد. هنر نقاشی اسلامی در دوره صفوی به اوج رسید و در دوران زند و قاجار رنگ و بویی تازه یافت.

شعر اسلامی

شعر اسلامی از وجوه برجسته هنری در فرهنگ اسلامی به‌شمار می‌آید که در سه زبان عربی، فارسی و ترکی به اوج رونق خود رسیده است. دو زبان مهم دیگر در شعر اسلامی، زبان اردو و بنگالیهستند.

موسیقی

موسیقی اسلامی به معنی آواز یا اجرای موسیقی در عرصه عمومی یا محافل خصوصی در مناطق مختلف مسلمان‌نشین است که شامل کشورهای عربی در منطقه مرکزی جهان اسلام و خاور میانه، شمال آفریقا، ایران، آسیای مرکزی و جنوب آسیا می‌شود. از آنجایی که اسلام شامل چندین مذهب، قوم و ملیت است سبک‌های موسیقایی مختلف بومی در مناطق مختلف شکل گرفته است. برخی از نظریه‌پردازان اسلامی موسیقی را «غنا» دانسته و آن را حرام شمرده‌اند اما برخی دیگر این نکته را شامل فقط برخی از انواع موسیقی می‌دانند. اغلب علمای شیعه آوازخوانی انفرادی زنان را حرام می‌دانند. در مورد رقص به‌ویژه رقص بانوان نیز نظر غالب علما بر حرمت داشتن آن است. با این وجود گزارش‌هایی از رقص و آواز بانوان از سده‌های اولیه اسلامی تا کنون در کلیه جوامع اسلامی موجود است.

قالی‌بافی و منسوجات

قالی‌بافی و منسوجات از هنرهای دستی و سنتی مهم در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران و آسیای مرکزی است که شهرتی جهانی دارد. یکی از آثار برجسته قالیبافی "قالی اردبیل است. قالی اردبیل یک جفت قالی ایرانی معروف است که در آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یافت شده است. این قالی از نظر طرح و بافت یکی از نفیس‌ترین و مشهورترین قالی‌های جهان است و هسته مرکزی گروه قالی‌های تر

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد دهقان

پاورپوینت آموزه های معماری اسلامی




پاورپوینت-آموزه-های-معماری-اسلامی
پاورپوینت آموزه های معماری اسلامی
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: pptx
تعداد صفحات: 85
حجم فایل: 14224
قیمت: 8000 تومان

بخشی از متن:
هنر هندسی اسلامی بر مبنای اساس نقوش کیفی رقمی فلسفی و پایة ریاضی قوانین تکرار، تشکیل شده اند، و هنرمند اسلام نه تنها در ریاضیات به معنی هندسی آن فرو می رفت بلکه ریاضیات لازمة هنر او بود. در نتیجه مسیر خط از نقطة شروع می تواند نمایندة نقطه ای باشد که خود را به بیرون کشانده است. یک خط یعنی، وقتی نقطه ای به بیرون و دور از منشاء خود حرکت کرده است. سمبل تقارن هستی است و وقتی دایره کامل می شود وحدتی به دست می آید که این منعکس کنندة وحدت نقطة منشاء است.
دایره نه تنها بیان کامل عدالت و برابری در همة مسیرها در یک حیطة محدود است، بلکه هم چنین زیباترین «مادر» برای همة چند ضلعی ها است. که آن هم در آنها می گنجد و هم آنها را در برمی گیرد. خارج از مفهوم زمان، دایره همیشه به عنوان سمبل ابدیت نگاشته شده، بدون آغاز و بدون پایان، فقط وجود دارد دایره سمبل روح است و مربع سمبول مادة- پایبند زمین، جسم و واقعیت است.
شش ضلعی و مثلث، مکمل یکدیگرند یکی در درون دیگری همزیستی می کند. مربع به خودی خود منعکس کنندة خویش است و زمانی که مربع ها از درون مرکز یک مربع مادر پدیدار می شوند جنبة دوگانه را در خویش دارا می باشند. این سه شکل اساسی برای نمایش سمبولیک چهارگوش « ارض، زمین یا جهان ماده، مثلث، هوشیاری بشر و شش ضلعی (با دایره) بهشت به کار می روند.
حال با شفاف سازی هنر هندسی به بیان رموز وجودی آن در معماری اسلامی می پردازیم:

نقوش هندسی در معماری اسلامی

در تاریخ طرح های هندسی اسلامی به دو شکل ارائه شده است. تاریخ اول، با سیستم کشورهای غربی (میلاد مسیح) و تاریخ دوم، با تقویم کشورهای اسلامی (هجرت پیامبر) مطابقت دارد. مبدا تاریخ در کشورهای اسلامی ، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، مصادف با ۱۶ جولا ی ۶۲۲ میلادی است و هجری قمری نامیده می شود. ممکن است این نقوش در مکان های مختلفی به چشم بخورند؛ اما بناها و آثار هنری منتخب این کتاب، بیانگر میراث هنری غنی جهان اسلام هستند. نقوش هندسی در سبک های بسیار متنوعی وجود داشته اند و تمایل استفاده از هر سبک خاص، به عوامل زمانی و مکانی وابسته بوده است. این کتاب نقوش بسیار متنوعی را به تصویر می کشد. به علاوه، نشان می دهد که چگونه نقوشی که در اولین نگاه بسیار متفاوت به نظر می آیند، اشتراک های ساختاری بسیاری دارند.
اکثر نقوش هندسی موجود در هنر اسلامی بر مبنای تکرار یک طرح ابداع وخلق شده اند و معمولا این نقش در داخل یک مربع یا یک شش ضلعی محدود می شود.اغلب نقوش هنگامی جلوه ی واقعی خود را به دست می آورند که تکرار شوند.
نقوش هندسی اسلامی برای هر کس پیامی دارند. عمقش بستگی به بصیرت آن شخص. از حداقل آرامش در سیر کردن در رنگ ها و تناسبات آرام بخش و متوازن آن ها برای بنده خدایی خسته از شلوغی شهر و مشغله، سیر و نگاهی که روح را می نوازد،
تا حکمت ها و رازهای الهی برای علمای باطن، تا کشف پیچیده ترین فرمول های ریاضی برای ریاضی دانان مدرن که حیرت می کنند از چنین فرمولهای پیچیده ریاضی در طراحی بنّایان و هنرمندان گمنام و ساده و بی امضا.
همانطور که اشاره کردیم الفباهای سنتی نیز چنین اند. لایه پس از لایه نماد و رمز و راز. عددی و تصویری.

هنر اسلامی یا هنرهای مسلمانان به بخشی از هنر اطلاق می‌شود که در جامعه مسلمانان و نه لزوماً توسط مسلمانان رواج داشته است. هرچند ممکن است این هنرها در مواردی با تعالیم و شریعت اسلام انطباق نداشته باشد ولی تأثیر فرهنگ اسلامی و منطقه‌ای در آن به‌خوبی نمایان است. هنر اسلامی یکی از دوران‌های شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنری به‌شمار می‌آید و شامل انواع متنوعی از هنر همچون معماری، خوشنویسی، نقاشی، سرامیک و مانند آن‌ها می‌شود. هنر اسلامی هنری نیست که فقط به آیین اسلام ارتباط داشته باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب، بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمانی که در سرزمین‌هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد نیز اشاره می‌کند. هنر اسلامی غالباً عناصری سکولار را که توسط برخی از علمای اسلامی حرام شمرده نشده را نیز دربرمی‌گیرد همچنین به‌آن دسته از مفاهیم و موارد هنری که در درون جوامع اسلامی تحت تأثیر عوامل منطقه‌ای و فرهنگ بومی به وجود آمده است نیز هنر اسلامی گفته می‌شود.

ظهور هنر اسلامی از دل دین و دولت جدید به صورت تدریجی و گام به گام نبود، بلکه همچون ظهور خود دین اسلام و حکومت اسلامی، روندی پرشتاب و ناگهانی داشت. عمده آنچه بر شکل‌گیری و تزئین بناهای صدر اسلام تأثیر گذاشت ویژهٔ مسلمانان بود و این تأثیرات در خدمت اهدافی قرار گرفت که پیش از اسلام به‌آن شکل و صورت وجود نداشت.

هنر اسلامی برای گسترش خود از منابع بسیاری الهام گرفت: هنر رومی، هنر اولیه مسیحی، و هنر بیزانس در هنر و معماری اسلامی اولیه مؤثر بودند؛ نفوذهنر ساسانی از ایران پیش از اسلام، اهمیت بیشتری داشت؛ بعدها روش‌های و عناصر مختلفی از هنر آسیای مرکزی و هنر چین طی تاخت و تازهای چادرنشینان مغول اثر مهمی در نقاشی اسلامی، سفالگری، و منسوجات برجای گذاشت.

در میان آیات قرآن یا تعالیم شخص پیامبر اسلام به موارد کمی دربارهٔ هنر برمی‌خوریم. بازنمایی تصویری موجودات زنده در قرآن به‌صراحت منع نشده با این وجود بسیاری از مسلمانان ترسیم چهره‌ها و موجودات زنده را خطری به سوی بت‌پرستی به‌شمار می‌آوردند و گناه می‌دانستند؛ بنابراین هنر اسلامی اغلب بر خلق زیبایی با نقوش انتزاعی و استفاده از حروف، متمرکز بوده است. و به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، و حتی گاهی، حرام شمردن آن‌ها مسلمانان به توسعه سبک‌های مختلف در زمینه‌هایی انتزاعی سوق داده شدند.

عمدهٔ مسلمانان تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود می‌شمردند و حتی گاهی تصویرگری جانداران و انسان نیز مورد قبول بخشی از مسلمانان نبود.[۸] با این وجود همواره در سرزمین‌های اسلامی تصاویری از انسان و موجودات زنده دیگر نقش می‌شد و به مواردی از تصویرسازی چهره پیامبر نیز برمی‌خوریم. افزون بر منع تصویرسازی چهره پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود.[۱۱] این همه به علاوه دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدن‌های دیگر موجب شد تا هنرمندان و هنرپروران در سراسر سرزمین‌های اسلامی به اشکالی از هنرهای انتزاعی مانند خوشنویسی، نقوش هندسی یا اسلیمی و معماری توجه ویژه داشته باشند.

هنر اسلامی بسیار محدودتر از هنر مسیحی یا بودایی است که مشخصاً فرم‌هایی از هنر - اعم از مجسمه، نقاشی، موسیقی و یا رقص - را به کلیسا یامعابد می‌کشاند. ثروت عکاشه محقق برجسته مصری می‌نویسد: «نقاشی دینی در دوره‌های نخستین اسلامی، از آن استقبال و تشویقی که نزدبوداییان و مسیحیان معمول بود، بهره‌ای نداشت. مساجد از تصاویر دینی خالی بود و از نقاشی برای آموزش‌های دینی و پرورش اعتقادات مذهبی، تا پیش از سده ۸ ه‍. ق/۱۴ م استفاده نمی‌شد

در هنر اسلامی به عناصر تکرار شونده زیادی برمی‌خوریم مانند استفاده از طرح‌های هندسی و یا ترسیمی غیر واقع‌گرایانه از گل و گیاه که به اسلیمیمعروفند. نقوش اسلیمی در هنر اسلامی اغلب به عنوان نمادی از طبیعت بیکرانی به‌کار می‌رود که مخلوق خداست. هرچند این نظریه مورد قبول همگان نیست اما تعمد در عدم بازنمایی و تقلید دقیق طبیعت را معمولاً به‌عنوان نشانی از فروتنی هنرمندان دانسته‌اند که معتقد بودند ایجاد کمال تنها خاص خداوند است.

معماری

شاید یکی از مهم‌ترین نمودهای هنر اسلامی معماری باشد. به‌ویژه مساجد چهار ایوانه و ستون‌دار که معرف هنر معماری اسلامی است.[۱۹] این عمارت‌های باشکوه، می‌تواند تأثیر فرهنگ‌های متفاوت در درون تمدن اسلامی را نشان دهد. به عنوان مثال عناصر رومی ـ بیزانسی، در معماری شمال آفریقا و اسپانیای اسلامی، در کاخ الحمراء در گرانادا، یا در مسجد جامع قرطبه به خوبی قابل مشاهده است.

نقش گنبد در معماری اسلامی بسیار قابل توجه بوده و طی قرن‌ها گنبد در معماری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. قدیمی‌ترین گنبد باقی مانده در تاریخ اسلام، بخشی از بنای تاریخی قبةالصخره متعلق به سال ۶۹۱ میلادی است. یکی دیگر از گنبدهای شاخص متعلق به بنای زیبای تاج محل متعلق به معماری هندی ـ ایرانی از سده ۱۷ میلادی است. در اواخر سده نوزدهم میلادی گنبدهای اسلامی با معماری غربی ادغام شد.

هنر اسلامی به ویژه معماری اسلامی بر پنج بایه مردم واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهره‌گیری از پیمون (مدول) و نیارش و درون گرایی نهاده و بی شک هنرمندان مسلمان ایران بیش از از دیگران بدانها پای بند بوده‌اند.

خوشنویسی

خوشنویسی بارزترین هنر اسلامی است خوشنویسی را می‌توان شاخص‌ترین هنر در پهنه سرزمین‌های اسلامی دانست، و آن را به مثابه زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان تلقی کرد. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته‌است، زیرا در اصل، آن را هنر تجسم کلام وحی می‌دانسته‌اند. در سرزمین‌های اسلامی خط زیبا را نه فقط در نگارش قرآن، بلکه در اغلب هنرها به‌کار می‌بردند.

در هنر اسلامی تزئینات خطی و خوشنویسی در همه جا به چشم می‌خورد در کتیبههای دیوارها و گنبدهای بناهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی، منبرها، سکهها،سفالینهها، ظروف فلزی، سلاحها، لباسها و منسوجات، نسخه‌های خطی اسناد و کتاب‌ها و قطعات هنری تذهیب شده و درهمه جا از خط به عنوان عاملی تزئینی بهره گرفته‌اند.

در ابتدا از خط کوفی برای کتابت استفاده می‌شد. بعدها برای کاربردهای گوناگون نیاز به خطوط دیگری به وجود آمد که به اقلام ششگانه معروف شد. ابن مقله در قرن سوم و ابن بواب در قرن چهارم این اقلام خوشنویسی را قاعده مند و زیبا کردند. اقلام ششگانه عبارتند از: نسخ، ثلث، محقق، ریحان، توقیع و رقاع. میرعلی تبریزی در قرن هشتم بر اساس خطوطی که از پیش وجود داشت داشت، نستعلیق را به وجود آورد که ذوق ایرانی به خوبی در آن پیداست و به عروس خطوط اسلامی شهرت دارد.

نقاشی

هنر نگارگری یا نقاشی هرگز آنگونه که در هنر مسیحیان یا بودائیان مورد احترام بوده در سرزمین‌های اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. به‌نظر می‌رسد که اسلام در دوران‌های اولیه تاریخ خود، هنر نقاشی را به دیده خصومت می‌نگریسته است. چرا که در آن زمان هنرهای زیبا با اعتقادات و مراسم مذهبی مشرکین آمیختگی داشت. نقّاشی و مجسمه‌سازی مظهری از شرک بود که اسلام مأموریت دفع و انهدام آن را داشت.

با ظهوراسلام و طی حکومت امویان و عباسیان نمونه‌های نادری از نقاشی مشاهده می‌شود حتی در دوران سلسله‌های ایرانی سامانیان، غزنویان و آل بویه نیز عمده آثار به دست آمده شامل مصورسازی کتاب‌ها می‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.

نقاشی اسلامی، به‌ویژه در سده‌های اولیه، وسیله‌ای بیان مستقلی نبود بلکه به‌نوعی مکمل ادبیات به‌حساب می‌آمد. اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب می‌گرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه می‌کردند. به‌طور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتاب‌های معتبر ادبی و مذهبی. همچنین، عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.

اما به‌تدریج نقاشی در سرزمین‌های اسلامی اهمیت یافت. با سقوط خلافت عباسی طی دوره ایلخانی هنرهای کتاب‌سازی و نقاشی رشد شگرفی کرد. تأثیر هنر چینی و نقاشی‌های آسیای شرقی و مرکزی در این دوران مشهود است. سنت نقاشی ایلخانی در دوره‌های خلافت فاطمی در مصر و تیموریان در ایران، عثمانیها درترکیه و گورکانیان در هند پی گرفته شد. هنر نقاشی اسلامی در دوره صفوی به اوج رسید و در دوران زند و قاجار رنگ و بویی تازه یافت.

شعر اسلامی

شعر اسلامی از وجوه برجسته هنری در فرهنگ اسلامی به‌شمار می‌آید که در سه زبان عربی، فارسی و ترکی به اوج رونق خود رسیده است. دو زبان مهم دیگر در شعر اسلامی، زبان اردو و بنگالیهستند.

موسیقی

موسیقی اسلامی به معنی آواز یا اجرای موسیقی در عرصه عمومی یا محافل خصوصی در مناطق مختلف مسلمان‌نشین است که شامل کشورهای عربی در منطقه مرکزی جهان اسلام و خاور میانه، شمال آفریقا، ایران، آسیای مرکزی و جنوب آسیا می‌شود. از آنجایی که اسلام شامل چندین مذهب، قوم و ملیت است سبک‌های موسیقایی مختلف بومی در مناطق مختلف شکل گرفته است. برخی از نظریه‌پردازان اسلامی موسیقی را «غنا» دانسته و آن را حرام شمرده‌اند اما برخی دیگر این نکته را شامل فقط برخی از انواع موسیقی می‌دانند. اغلب علمای شیعه آوازخوانی انفرادی زنان را حرام می‌دانند. در مورد رقص به‌ویژه رقص بانوان نیز نظر غالب علما بر حرمت داشتن آن است. با این وجود گزارش‌هایی از رقص و آواز بانوان از سده‌های اولیه اسلامی تا کنون در کلیه جوامع اسلامی موجود است.

قالی‌بافی و منسوجات

قالی‌بافی و منسوجات از هنرهای دستی و سنتی مهم در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران و آسیای مرکزی است که شهرتی جهانی دارد. یکی از آثار برجسته قالیبافی "قالی اردبیل است. قالی اردبیل یک جفت قالی ایرانی معروف است که در آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یافت شده است. این قالی از نظر طرح و بافت یکی از نفیس‌ترین و مشهورترین قالی‌های جهان است و هسته مرکزی گروه قالی‌های تر

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد دهقان

جایگاه آب در معماری سنتی و جدید


جایگاه-آب-در-معماری-سنتی-و-جدید
جایگاه آب در معماری سنتی و جدید
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: docx
AFFPAGECNTحجم فایل: 513AFFPRODUCTPRICE

بخشی از متن:
آب به عنوان یکی از اساسی ترین عناصر طبیعی، از دیروز تا امروز، تأثیر بسزایی در شکل گیری و اثربخشی فضاهای شهری داشته و همواره جلوه های مختلف آن باعث تهییج و تحریک گرایش انسان به زیبایی شده است.

ارزش های وجودی آب تنها از نوع زیبایی شناختی نبوده بلکه به عمیق ترین و درونی ترین بخش طبیعت ما باز می گردد. نقش آب در شکل گیری نخستین زیستگاه های انسانی پاسخی است به یک نیاز زیستی. اما وقتی فراتر از یک نیاز، خانه سازی و بنای مجموعه های مسکونی بار فرهنگی می گیرد، معماری پدید می آید و آب در زندگی انسان جایگاه هنری پیدا می کند و از خلاقیت هنرمندان و معماران مایه می گیرد. درک مفهوم آب در معماری همان درک معماری آب است. درک قوانین فیزیکی رفتار آب، احساسات ما در مقابل کنش و واکنش آب و مهم تر از همه نقش و ارتباط آن با زندگی انسان ها است. آب، به همراه خاک، آتش و هوا، عناصر چهارگانه تشکیل دهنده جهان هستی به شمار رفته است. در ایران باستان، معماری به سوی آب حرکت می کند و درکنار آن آرام می گیرد. ولی در دوره اسلامی آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند و معماران آگاهانه سعی می کنند تا به طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم بکشانند و باشناخت قوانین فیزیکی و رفتار آب و درک نقش و ارتباط آن با انسان، آب را به درون معماری بکشانند. امروزه با گسترش بی رویه شهرها و آلودگی های ناشی از آن، حضور و تأثیر عناصر طبیعی چون آب در عرصه فضاهای معماری و شهری، سبب نزدیکی هرچه بیشتر انسان به طبیعت و کاهش فشارهای روحی و روانی او خواهد بود.

آب در معماری باستان

در ایران باستان آب پیام آور روشنایی و پاکی به شمار می رفت و از ارزش زیادی برخوردار بود. شاید به علت اینکه ایران کشوری کم آب بوده، این مایع حیاتی بین ایشان قدر و منزلتی والا داشته است. آب در نزد ایرانیان نه تنها برای رفع نیازها مورداستفاده قرار می گرفته، بلکه از لحاظ معنوی و روحی نیز تأثیر بسیاری داشته است. آب با قابلیت های مختلف خود مانند حیات، تازگی، درخشندگی، پاکیزگی، رونق و رواج روشنایی، سکون و آرامش و تحرک، احساس های متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همین دلیل همواره در مکان هایی که ساخته دست بشر هستند، به صورت های مختلف برای خود جا باز کرده است.
این مسئله در رابطه با مکان هایی مانند پارک یا باغ بیشتر چشمگیر است. زیرا عنصر آب به عنوان یکی از زیباترین زمینه های دید و یکی از موارد تکمیلی فضای سبز مورداستفاده قرار می گیرد. البته در این مکان ها وجود آب برای پاکیزگی محل و آبیاری درختان و گل ها یا استفاده برای سرویس های بهداشتی، ضروری و پراهمیت است.

از دیدگاه تأثیرپذیری شکل هندسی باغ ایرانی از آب می توان دﻻیلی ذکر کرد ازجمله، قطعات زمین مربع یا مستطیل به دلیل نیت آب رسانی مزارع به عنوان سهل ترین راه آب رسانی، با طی کردن مسافت کمتر و جلوگیری از هدر رفتن آب موردتوجه قرار می گرفت

در سده های گذشته ایرانیان باغ ها را بیشتر در زمین های شیب دار احداث می کردند و با ایجاد پلکان در مسیر آب، جریان ملایم آب، تند و پر سروصدا می شد. اصلی ترین عاملی که همواره به باغ های ایرانی حیات می بخشید، آب جاری بود که در چهارباغ ها، جویبارها و جوی های کم شیب و مارپیچی به حرکت درمی آمد و هوای باغ را مطبوع و دلپذیر می ساخت. در باغ های تزیینی که به حوض ها می پیوست، جدول ها معمولاً با سنگ و آجر ساخته می شد. در کف آب نماها و بیشتر جاهایی که آب در جریان بود، اغلب تخته سنگی با تراش سفیدرنگ یا با طرح های مختلف کار می گذاشتند که به موج آب، جلوه زیبایی دهد. باغ های قدیمی ایران اغلب در مناطق گرم و خشک و کم آب ساخته شده اند و دلیل احداث آن ها در چنین مناطقی، وجود چشمه های طبیعی و یا کاریز است.
وسعت هر باغ بستگی به حجم و مقدار آب موجود برای آبیاری آن دارد. باغ های شهرهای خشک و کویری به علت گرمی هوا در تابستان، همواره اهمیت خاصی داشته اند که از آن جمله باغ های کاشان را می توان نام برد. باغ فین کاشان که از باغ های معروف دوره صفویه، زندیه، قاجاریه و هم چنین زمان ما است به علت وفور آب چشمه سلیمانی و حوض و استخر و فواره های فراوان و درختان کهنسال و عمارت های تاریخی، همواره جزو معرف ترین و پرجاذبه ترین باغ های کشور ما بوده است.
در باغ های ایرانی، برای ایجاد محیطی آرام، خنک و پرسایه، چاره ای جز احداث جوی های آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولاً این جوی ها در تقاطع ها به حوضچه تبدیل می شدند. آب از جوی ها که اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله های منظم با استفاده از شیب طبیعی زمین با تکرار آبشارها به داخل حوضچه ها روان می شد.
آب نما که از ضروری ترین عناصر ایجاد باغ محسوب می شد، بیشتر در مقابل عمارت باغ احداث می شد و بعد اصلی آن در جهت طول ساختمان و به شکل های مستطیل، مربع، چندضلعی و دایره بود. گاهی در داخل عمارت های باغ های قدیمی نیز آب نما ساخته می شد که در اصطلاح به آن محل، حوضخانه می گفتند. ساکنان باغ در روزهای گرم تابستان، به ویژه هنگام نیمروز، در کنار آب نما به آسایش می پرداختند.

نقش آب در معماری اسلامی

در دوران اسلامی نقش آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند. معماران این دوره کاملاً آگاهانه سعی کردند تا بر طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم درآورند. آن ها به کمک منطق و تکنولوژی زمان خود به آب و طبیعت حیاتی رام شدند داده و آن را غنی تر ساختند. قبل از اسلام معماری به سوی آب می شتافت و در کنار آن آرام می گرفت. بعد از اسلام معماران با شناخت قوانین فیزیکی رفتارآب و درک نفش و تمثیل و ارتباط آن با انسان، آب را درون معماری آوردند. آب به نظم کشیده شده در شکل های هندسی در اکثر بناهای دوران اسلامی متجلی شده و به نحوی مرکزیت و وحدت در معماری، در آب شکل می گیرد. مرکزیت آب در معماری در دوران ساسانی از آتشکده آذر گشنسب و معبد آناهیتا بیشابور شروع شد. در دوران اسلامی ما شکل تکامل یافته مرکزیت آب در معماری را داریم حرکت پرموج آن در مفاهیم مذهبی، ادبی و هنری فرهنگ ما جاری شد.
به این ترتیب آب چنان در ساخت و ترکیب بناهای ما وارد شد که عملاً نمی توان آن را از فرم ساخته شده جدا دانست. آب در مرکز کوشک ها و باغ ها، در میان حیاط های مرکزی مساجد، مدارس، کاروانسراها و خانه ها و غیره ظاهر شد. در معماری ایران مرکزی و کویری آب کمیاب و زندگی بخش سبب شکل گیری آب انبارها، پایاب ها، ساباطها و یخچال ها می شود.

در مساجد آب علاوه بر نقش تطهیر خود جنبه نمادین نیز دارد. آب هم سمبل زندگی و هم سمبل مرگ است و چون پلی بین دنیای زمینی و عالم متافیزیکی عمل می کند. طبیعت آب پاک و مقدس است. روح و جسم انسان را می شوید و تطهیر می کند و او را به صورت یک آفریده نو و آزاد باقی می گذارد تا در آرامش به کمال برسد. وضو و غسل نه تنها جسم را از آلودگی ها پاک می کند بلکه سمبل پاک کردن روح از پلیدی و گناهان نیز هست. تطهیر با آب تمثیلی از زایش مداوم آفرینش است و احساسی از حیات تازه را به همراه دارد. تماس با آب در تمام حواس جاری می شود، تموج آن در ذهن انسان جاری شده و آرامش لازم را برای نمازگزاران ایجاد می کند. در مساجد آب به 5 شکل نمایان می شود.
پایاب ها (آب روان)
آب نمای مرکزی میانسرا (آب راکد)
حوض پیش خان (آب راکد)
سنگ آبه ورودی (آب راکد)
فواره آب نما (آب به صورت عنصری جنبشی)
پادیاوهای قبل از اسلام با همه ویژگی ها بعد از اسلام در جلوی مساجد و زیارتگاه ها به نام وضوخانه جای گرفتند. 'در نیایشگاه های کهن پادیاوهایی درجلوی در ورودی اما در عمق زیاد از سطح زمین می ساختند شاید چون آب روان روگذر کمیاب بود و ناچار از آب کاریزها و پایاب ها استفاده می کردند'، در مسجد جامع نطنز پایابی در حیاط مرکزی وجود دارد که آب قنات از آن می گذرد. مسجد جامع نائین نیز پایابی در گوشه حیاط خود دارد عمق این پایاب به قدری زیاد است که در پاگرد پله های ورودی شبستان مسجد قرار دارد.

نقش آب در فضای داخلی بنا

اگر بناها و فضاهای مصنوع باعث جدایی ما از طبیعت می شوند تا از سویی ما را از بعضی عوامل طبیعی حفظ کنند و از سویی دیگر درجای خود گویای قلمرو انسانی تر باشند و اگر این خصوصیت باعث می شود تا کالبدمان به یک شکل بیگانه تبدیل شوند که اگرچه مطلوبمان بوده است، اما کیفیتی سرد و مصنوعی دارد. پس نیاز به نوعی پیوند معماری و طبیعت دیده می شود که این موضوع در هنر معماری و باغسازی ایرانی به وسیله عنصر آب که به نوعی مقدس، ارزشمند و کمیاب ترین عنصر طبیعی بوده است حاصل شده است. این استفاده به نوعی بوده است که پیوند معماری و منظر پیرامون از طریق این عامل مشترک حاصل شده است و فضای حوضخانه که بدین منظور شکل گرفته است به نوعی فضایی واسطه و نیمه باز مابین فضای باز و بسته یا داخل و خارج است.
به دلیل تقدس خاص آب در مشرق زمین و بخصوص نزد ایرانیان و مسلمانان، همواره عنصر اصلی در جانمایی و شکل دهی به فضاها بوده است حضور آب در باغ ایرانی شکل دهنده شخصیت محیط اطراف است.
آب در باغ ایرانی نقش اصلی، درختان، گیاهان و گل ها بعد از آب مهم ترین نقش را دارند که جریان حضور آن ها خود ریشه در آب دارد. از دیدگاه تأثیرپذیری شکل هندسی باغ ایرانی از آب می توان دﻻیلی ذکر کرد ازجمله، قطعات زمین مربع یا مستطیل به دلیل نیت آب رسانی مزارع به عنوان سهل ترین راه آب رسانی، با طی کردن مسافت کمتر

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد دهقان

پاورپوینت جایگاه ریتم و موسیقی در معماری


پاورپوینت-جایگاه-ریتم-و-موسیقی-در-معماری
پاورپوینت جایگاه ریتم و موسیقی در معماری
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: pptx
تعداد صفحات: 47
حجم فایل: 5596
قیمت: 7000 تومان

بخشی از متن:
فضا زمانی شناخته می شود که دو مولفه اصلی آن یعنی مکان و زمان شناخته شود. بعد از شناخته شدن ، این دو مولفه بار تجربی و فرهنگی پیدا می کنند. دارای کیفیت هایی می شوند که کم و بیش قابل اندازه گیری اند.

از سردر بازار قیصریه که وارد میدان می‌شوید اگر با موسیقی ایران آشنا باشید احساس می‌کنید که دستگاه شور را برای شما زمزمه می‌کند اول طاقنماهای موزون را می‌بینید و این در آمد شور است که در چند پرده نزدیک به هم نواخته می‌شود آرام آرام پیش می‌روید تا به عالی قاپو می‌رسیم که همان شهناز است بعد به زیر افکن و قرود می‌آید و می‌رسد به مسجد شاه که همان گوشه اوج است و بعد مسجد شیخ لطف‌الله که گوشه سلمک را تداعی می‌کند تا دوباره می‌رسد به سر در قیصریه. بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزی فضاهای ایرانی همین پیوند با موسیقی است.

همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت‌ها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده‌اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.

معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته می‌شوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد می‌باشد. انتزاعی بودن خصیصه‌ای مشترک در بین هنرهاست؛موسیقی، هنری شنیداری می‌باشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب می‌تواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید می‌آید، قواعد ریاضی شناخته شده‌ای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت می‌شود.

معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافته‌اند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت می‌گیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما می‌توانیم با نظاره گری بر پنجره‌ها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می‌توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه‌های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش‌های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می‌سازد، کاوشگر نیز می‌تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.

همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمه‌سازی به شکل نسبت‌های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می‌افتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی می‌آفرینند. گاهی هم تناسبات رنگ‌ها باعث ایجاد زیبایی می‌شوند که در آنجا هم مجموعه فرکانس‌های نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود می‌آورند. در موسیقی هم نسبت‌های صوتی به زیبایی منجر می‌شوند؛ نسبت‌هایی که به تناسب می‌رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می‌شود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.

ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا می‌کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطه‌ای که ما پیدا می‌کنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما می‌دهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته می‌شود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گام‌های موسیقی ازاین دو عدد حاصل می‌شوند.

معماری موسیقی جامد است. همان موسیقی است که در عالم غیر مادی جریان دارد و معماری ایرانی مصداق بارز و عینی در جهان مادی دستگاهها و نغمه‌های موسیقی ایرانی است. می‌توان عنوان نمود که هر بنایی علی الخصوص بناهایی که جایگاه ویژه‌ای را در فرهنگ ما دارا می‌باشند هر کدام تداعی کننده موسیقی در دستگاه خاص خود می‌باشد.

مفهوم موسیقی در بناها
از سردر بازار قیصریه که وارد میدان می‌شوید اگر با موسیقی ایران آشنا باشید احساس می‌کنید که دستگاه شور را برای شما زمزمه می‌کند اول طاقنماهای موزون را می‌بینید و این در آمد شور است که در چند پرده نزدیک به هم نواخته می‌شود آرام آرام پیش می‌روید تا به عالی قاپو می‌رسیم که همان شهناز است بعد به زیر افکن و قرود می‌آید و می‌رسد به مسجد شاه که همان گوشه اوج است و بعد مسجد شیخ لطف‌الله که گوشه سلمک را تداعی می‌کند تا دوباره می‌رسد به سر در قیصریه. بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزی فضاهای ایرانی همین پیوند با موسیقی است.

همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت‌ها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده‌اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.

معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته می‌شوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد می‌باشد. انتزاعی بودن خصیصه‌ای مشترک در بین هنرهاست؛؛موسیقی، هنری شنیداری می‌باشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب می‌تواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید می‌آید، قواعد ریاضی شناخته شده‌ای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت می‌شود.

رابطه موسیقی و معماری
معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافته‌اند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت می‌گیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما می‌توانیم با نظاره گری بر پنجره‌ها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می‌توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه‌های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش‌های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می‌سازد، کاوشگر نیز می‌تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.

همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمه‌سازی به شکل نسبت‌های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می‌افتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی می‌آفرینند. گاهی هم تناسبات رنگ‌ها باعث ایجاد زیبایی می‌شوند که در آنجا هم مجموعه فرکانس‌های نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود می‌آورند. در موسیقی هم نسبت‌های صوتی به زیبایی منجر می‌شوند؛ نسبت‌هایی که به تناسب می‌رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می‌شود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.

ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا می‌کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطه‌ای که ما پیدا می‌کنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما می‌دهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته می‌شود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گام‌های موسیقی ازاین دو عدد حاصل می‌شوند.

ریتم
زمانی که وارد مبحث ریتم می‌شویم، با دوضربی یا سه ضربی مواجه هستیم. اصلا ریتمی ازاین قاعده خارج نیست. وقتی ریتم ترکیبی می‌شود، حاصل ضرب عددهای دو و سه است و موقعی که ریتم مختلط می‌شود، حاصل جمع این دو عدد است البته با ترتیب‌های متنوع و مختلف. وقتی که ما از یک که نقطه توحیدی عالم است به سمت کثرت حرکت می‌کنیم، ابتدا با دو و سه مواجه هستیم. در معماری هم با فرکانس‌های نوری که طول و عرض و ارتفاع را تعریف می‌کنند، سروکار داریم و زمانی که این سه به موجزترین شکل واقع شود، شما احساس زیبایی می‌کنید و از نظر روحی حال خوبی دارید و این تناسبات در اکثر آثار بزرگ معماری وجود دارد. جالب اینکه این تناسبات در بدن انسان، آناتومی پرندگان و درختان و همه جای طبیعت به همان نسبت الهی وجود دارد.

ریتم در موسیقی
ریتم تابعی از زمان بوده و در نمودهای گوناگون بصری ، صوتی، همانند اسم معنی در دستور زبان است. مانند نور در داخل شعله و عطر در غنچه گل. ریتم پدیده پیچیده‌ای است که در تمام اثار هنری جریان دارد. در واقع نبض تنفس است، که حیات می‌بخشد، و به حرکت در می اورد. قلب ناپیدای است که از درون می‌تپد برای وی و تنها برای وی است، که در یک سلسله پدیده‌ها نظم بر قرار می‌گردد تا بتواند به طور موزون معرفی شود. در موسیقی، آهنگ سازان بر حسب قواعد معین صداها را با هم ترکیب کرده و آثار را به وجود می‌آورند. در تمام قطعات، پس از دادن نت صدای موسیقی، ریتم آن را مشخص می‌نمایند. اهمیت ریتم در موسیقی به حدی است که اگر در آهنگ آشنایی، تمام نت‌های آن را در فواصل زمانی یکسان بنوازند، یا به عبارت دیگر، ریتم را از آهنگ جدا نمایند، شناسایی آهنگ بسیار مشکل خواهد بود. حال اگر ریتم همان آهنگ را بدون در نظر گرفتن نت‌هایش بنوازند، شاید بتوان آهنگ را شناسایی کرد. یعنی یک آهنگ را بیشتر می‌توان از ریتم آن شناخت تا از نت‌هایش. موسیقی دانان بر آنند که ریتم عنصر لاینفک و جدا نشدنی از موسیقی بوده، و به آن نظم و معنی می‌بخشد، و جزء مهمی از آهنگ را تشکیل داده و بر احساس و درک موسیقی ما اثر می‌گذارد.

ریتم در معماری
ساده ترین نوع آن تکرار منظم عناصر معماری در امتداد یک خط مستقیم است. سکون و توقف با مفهوم مکث در معماری جنبه‌ای کاربردی دارد. پاگرد پله‌ها، میادین و گره‌های شهری از نمودهای کاربردی آن است. گاهی با ایجاد یک عامل یا عنصر در فضای معماری و جلب توجه بیننده، عامل مکث و سکون را می‌توان به خوبی پدید آورد. احاطه آدمی بر معماری با شناخت هندسه و قواعد آن و تعریف اشکال و کنار هم گذاشتن آنها در روی کاغذ با نام نقشه و طرح معماری به نوعی تعریف شده است و کنکاش آدمی در طبیعت نیز مصالح مورد نیاز را در ایجاد یک اثر معماری خوب به او می‌دهد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک است. معماری هندسه مکان است و موسیقی ریاضی زمان و می‌تواند بدینگونه نیز باشد که معماری ریاضی مکان است و موسیقی هندسه زمان! موسیقی ایستا نیست ولی معماری ایستا است. در مورد نقاشی، ایستایی در بطن کار معرفی می‌شود. برخورد دو علم مشترک هندسه و ریاضی که هر دو هنرهای ذهنی منبعث و مشتق از طبیعت هستند در موسیقی و معماری به نحوی سازگاری ایجاد نموده است که حس مشترک بودن معماری و موسیقی را تقویت می‌کند و راه را برای ارزیابی این دو هنر مهیا می‌سازد

منابع
نام کتاب: معماری و موسیقی مولف: موسسه علمی و فرهنگی فضا (منصور فلامکی، غلامحسین نامی، حسینعلی ملاح، محمد رضا حائری، امانوئل ملک اصلانین، حسین دهلوی، خسرو سینایی، فرهاد مشیری، علی اکبر صارمی، اسماعیل طلایی، شیوا صمیمی، کوروش متین


(پیش از اینکه میهمانی آغاز شود،میزبان به مشکلات خویش می‏اندیشد..)
مشکلی که صاحب این قلم با آن روبروست،میزبانی از دو شخصیت نامدار در خانه ی گمنام و بی‏رونق مقاله ی خویش است.کمی بضاعت میزبان و شکوه دو میهمان،پذیرایی را دشوار کرده است،آنهم میهمانانی سحر کار که شنیدن گفتارشان تاب از کف می‏رباید و اختیار از قلم.رویاروی دیدن دو چهره هنری ایران،که به ظاهر شباهتی ندارند،مجلس پر هیجانی‏ به وجود آورده است:یکی موسیقی ایران با اکنونی پر جنب‏وجوش، گذشته‏اش ناروشن و آینده ی امیدبخش،و دیگری معماری ایران با گذشته‏ای پر بار و آینده‏ای یکسره تاریک.موسیقی‏ ایران سرزنده به نظر می‏آید.او دیگر با مسأله ماندگاری روبرو نیست،بلکه برای چگونه‏ ماندن مبارزه می‏کند؛اما معماری ایران چهره‏ای گرفته دارد،زیرا امیدی به ماندن ندارد. چون نقلی نیست،میزبان باب سخن را با نقل داستانی می‏گشاید تا فضایی دلپذیر برای‏ گفت‏وگو فراهم شود.

میزبان:
داستان به زمانی تعلق دارد که صادق هدایت در پاریس زندگی می‏کرده و تقی تفضلی،که‏ سه تار را به کمال می‏نوازد،نیز همانجا به سر می‏برده.پس از مدت‏ها دوری،دیداری برای‏ این دو هنرمند فراهم می‏شود و در خانه ی خنیاگر به گفت‏وگو می‏نشینند...
هنگامی که دیگر سخن را بازار نمانده،میزبان،یعنی استاد سه تار،برمی‏خیزد تا گرمافن‏ را کوک کند.و چون حرمت دوست واجب است،ازو می‏پرسد که«کدام یک از خنیاگران‏ فرنگ را می‏پسندی؟»و تنی چند از بزرگان آن دیار را نام می‏برد و هدایت چیزی نمی‏گوید؛ حال آنکه همه را نیک می‏شناسد.اما برمی‏خیزد و سه تار را به دست دوست می‏سپرد.استاد سه‏تار در شگفتی فرو می‏رود،چرا که شنیده بود هدایت این سازها و سرودها را خوش ندارد، لیکن اکنون می‏دید که نه چنان است.ساز را که کوک ترک داشت،از دست دوست برمی‏گیرد و می‏نوازد.هدایت سر می‏جنباند و به زمزمه چیزی زیر لب باز می‏گوید.پس از لختی شنیدن‏ درخواست افشاری می‏کند.خنیاگر مقام دیگر می‏کند و دلیر می‏نوازد.یک-یک گوشه‏ها و فراز و فرودها را تا به گاه اوج...که ناگاه فریادی از هدایت برمی‏آید که می‏گوید بس است! بس!ساز را فرو می‏نهد و زمانی می‏گذرد،در نگاه خنیاگر پرسشی بزرگ موج می‏زند؛هدایت‏ پاسخ نگاه را با آهی ژرف می‏گوید...همه ی آنچه شنیدی از انکار من این عالم جادویی را، همه خبر است و خبرها همه دروغ.اگر من اینجا و آنجا چنین و چنان گفته‏ام نه از آن رو است که منکر شرف این الحان باشم؛نه،من تاب شنیدن این سحر ندارم که چنگ در جگرم‏ می‏اندازد و به سر منزل جنونم می‏کشد.من تاب شنیدن این سحر ندارم!1
(«موسیقی

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد دهقان